تصرف در حقوق
تصرف در حقوق به چه معناست؟
حتما شما هم اصطلاح تصرف را شنیده اید این اصطلاح دارای معنای حقوقی می باشد که لازم است به آن بپردازیم واز آن جایی که ممکن است بسیاری از مردم در امور حقوقی خود با آن سر و کار داشته باشند روشن ساختن ابعاد موضوع می تواند آگاهی بخش باشد.
تصرف عبارت است از دخالت و تصمیم گیری مالکانه نسبت به امور و اموال . درواقع می توان گفت می توان گفت تصرف رابطه ای است که فرد نسبت به مال دارد و بر اساس این رابطه سلطه مادی و معنوی نسبت به مال برایش ایجاد می شود پس می توان گفت تسلط, سلطه و اقتداری است که شخص نسبت به مال دارد به صورت مستقیم و غیر مستقیم .
البته قانون مدنی تصرف را تعریف نکرده و تشخیص آن را بر عهده عرف نهاده است، اما با توجه به آثار حقوقی تصرف و مبانی آیین دادرسی مدنی میتوان تصرف را از این لحاظ که دلیل مالکیت قرار میگیرد، چنین تعریف نمود: «تصرف عبارت از تسلط و اقتداری است عرفی، که انسان در مقام اعمال حق خود بر مالی دارد.» بنابراین باید عرف متصرف را به عنوان صاحب حق و مالک، بر مال مستولی بداند.
تصرف دارای دو رکن است: یکی مادی و آن سلطه و اقتدار خارجی است و دیگری معنوی و روحی یعنی تصور داشتن حق نسبت به آن، به ویژه حق مالکیت. وقتی که متصرف دو رکن مادی و معنوی تصرف را در اختیار داشته باشد، تصرف او تکمیل شده و ممکن است تحت شرایطی به کامل ترین حقوق یعنی حق مالکیت تبدیل شود.
انواع تصرف
تصرف دارای دو نوع تصرف حقوقی و مادی است.
تصرفات حقوقی به اقدام به یک عمل حقوقی مانند بیع نسبت به مالی معین میگویند و برای آن اهلیت لازم است به خلاف تصرفات عادی که اهلیت لازم دارد. و تصرف مادی نیز اختیار انجام هر عمل در مال و ملک متعلق به خود است .تصرف مادی به ۳ صورت امکان پذیر است:
-
تصرف مالکانه
-
تصرف به اذن مالک که اصطلاحاً می گویند ماذون یا نائب در تصرف است.
-
تصرف عدوانی یا ید غاصبانه است نسبت به مال غیر.
در تصرف مالکانه فرد هر دو نوع تصرف را دارد.یعنی این تصرف ممکن است به صورت مستقیم انجام شود یا غیر مستقیم. اگر مالک به کسی اذن بدهد که تصرف مادی در مالش انجام دهد, یعنی اینکه بپذیرد مثلاً مستاجر از نظر او تصرفاتی را در ملک انجام دهد.یعنی رابطه مالکانه خودش در ملک از بین نرفته است. ویک زمان به صورت عدوانی یا غاصبانه مال را از تصرف مالک بیرون می آورد یا حتی بدون اجازه در مال غیر کشت و زرع کرده و تصرف می کند. این نوع تصرف که بدون اذن غیر است ولو بعد از تصرف خودش ادعای مالکیت داشته باشد ولی چون سلطه او همراه با سلطه معنوی نیست او تصرف عادی نسبت به مال غیر پیدا می کند.
اماره تصرف
ماده ۳۵ تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود . با بررسی این ماده معلوم می شود این ماده اثر حقوقی تصرف به عنوان مالکیت را بیان کرده است.
معنی اماره تصرف این است که کسی که مالی اعم از منقول و غیر منقول را در اختیار دارد ؛ مردم باید آن مال را از آن وی بدانند تا خلاف آن محرز گردد و چون اماره کشف مجهول می کند پس علم مردم که همان اهالی محل می باشند بیان کننده احراز تصرف است .
موسسه حقوقی و داوری فرهنگ تفاهم آماده ارائه خدمات مشاوره حقوقی ملکی و معرفی وکیل ملکی متخصص و مجرب به شما عزیزان می باشد.
شرایط اعتبار اماره تصرف
بدیهی است که هر تصرفی نمی تواند دلیل مالکیت باشد. بنابراین تصرفی دلیل مالکیت است که دارای دو شرط اساسی باشد:
تصرف به عنوان مالکیت باشد
تصرف به عنوان غیر یا از طرف غیر مثل تصرف ولی در اموال مولی علیه و یا تصرف مستأجر در عین مستأجره دلیل مالکیت نیست،و اگر متصرف بخواهد تصرف خود را دلیل مالکیت قرار دهد،باید به عنوان مالکیت هم متصرف باشد. بنابراین کسانی که به عنوان امین یا نماینده دیگری مالی را در تصرف دارند، مالک آن محسوب نمی شوند. مثلاً اگر پدری به عنوان ولایت بر فرزند خود در اموال او تصرف کند، در برابر فرزند یا دیگران نمیتواند به تصرف خود استناد کند و مدعی مالکیت شود و از آنان بخواهد که خلاف اماره تصرف موجود را، در دادگاه ثابت کنند. زیرا در این گونه موارد عرف آن اموال را در استیلاء کسی میداند که به حساب یا دستور او، دیگران اقدام به تصرف کردهاند.
تصرف باید مشروع باشد
تصرفی به ظاهر مشروع است که سابقه آن روشن نباشد. کسی که به قهر و زور بر مالی مسلط شود، حق استفاده از اماره تصرف را ندارد. زیرا حقوق از متجاوز حمایت نمیکند و تصرف مشروع را محترم میدارد. در این فرض نیز متصرف نیازی به اثبات مشروع بودن تصرف خود ندارد و کسی که خلع ید او را میخواهد، برای بی اثر ساختن اماره قانونی ، باید اثبات کند که متصرف از راه مشروع به مال دست پیدا نکرده است.
بنابراین تصرف باید مشروع باشد ، ولی متصرف نیازی به اثبات آن ندارد. در دعوای مالکیت ، مدعی آن است که بر متصرف دعوی میکند و او است که باید برای بی اعتبار کردن اماره تصرف، اثبات کند که تصرف ناشی از سبب مملک یا ناقل قانونی نیست. همانطوری هم که از قانون فهمیده میشود قانون تسلط را مشروع فرض کرده است و مدعی مالکیت باید خلاف این فرض را در دادگاه ثابت کند. چنان که ماده ۳۶ قانون مدنی تصرفی که ثابت شود ناشی از سبب مملک یا ناقل قانونی نبوده را معتبر نمیداند.
همچنین در ادامه همین نکته ماده ۳۷ قانون مدنی بیان نموده که اگر متصرف فعلی اقرار کند که ملک سابقاً مال مدعی او بوده است در این صورت مشار الیه نمیتواند برای رد ادعای مالکیت شخص مزبور به تصرف خود استناد کند، مگر این که ثابت نماید که ملک به ناقل صحیح به او منتقل شده است. زیرا در این صورت مسلم است که شخص متصرف با اقرار به مالکیت سابق مدعی خود، قلب دعوا کرده و تصرف خود را به عنوان مالکیت متزلزل مینماید و به استصحاب بقای مالکیت مالک سابق دیگر خود متصرف نمیتواند ادعای تصرف به عنوان مالکیت کند، مگر این که ثابت نماید که ملک به موجب یکی از اسباب تملک صحیحاً به او منتقل شده است.
موسسه حقوقی و داوری فرهنگ تفاهم آماده ارائه خدمات مشاوره حقوقی ملکی و معرفی وکیل ملکی متخصص و مجرب به شما عزیزان می باشد.
تصرف چیست
تصرف عبارت است از اینکه مالی در اختیار کسی باشد و او بتواند نسبت به آن مال تصمیم بگیرد خواه این تصمیم در حدود قانون باشد خواه نباشد
ماده ۳۵ تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود . با بررسی این ماده معلوم می شود این ماده اثر حقوقی تصرف به عنوان مالکیت را بیان کرده است.
انواع تصرف
تصرف بر دو نوع است:
تصرف مادی
تصرف مادی تصرفی است که آثار مالکیت در ملک قابل لمس و مشاهده باشد از جمله دیوار کشی ، پی کندن ، تجمع مصالح ساخت و ساز و غیره ( برای املاک شهری و مسکونی) و شخم زدن ، برداشت محصول و آبیاری و غیره ( برای املاک خارج از شهر و مزروعی)
تصرف معنوی
تصرف معنوی تصرفی است که آثار مالکیت در ملک قابل لمس و مشاهده نیست اما اسباب و مدارک حقوقی اقتضاء مالکیت او را در آن ملک داشته باشد مثلا اینکه ملکی به ارث منتقل گردیده یا حکم دادگاه مبنی بر تملیک برای آن ملک وجود داشته باشد.
اراضی بایری که مالک دارد و نیز اراضی آئیش زمین هایی هستند که تصرف معنوی مالکان بر آنها مسلم است.
در اغلب تصرفات عارضه یا پیرایه و به عبارت دیگر خصوصیتی در کنار تصرف مشاهده نمی گردد مثلا ممکن است متصرف به وراثت مالک شده باشد یا از راه انعقاد یکی از عقود و غیره
انواع دیگری نیز از تصرف موجود است که در ترمینولوژی آمده است از جمله : تصرف اداری ـ تصرف از طرف غیر ـ تصرف استعمالی ـ تصرف انتفاعی ـ تصرف به عنوان مالکیت یا تصرف مالکانه ـ تصرف به عنوان وقف ـ تصرف حقوقی ـ تصرف عدوانی به معنی اخص ـ تصرف عدوانی به معنی اعم ـ تصرف غاصبانه ـ تصرف غصبی ـ تصرف مالی در برابر تصرف غیر مالی ـ تصرف قانونی در برابر تصرف عدوانی و تصرف غیرقانونی ـ تصرف مادی ـ تصرف متلف ـ تصرف ناقل
اماره تصرف
اماره تصرف در ماده ۳۵ قانون مدنی ذکر شده است معنی اماره تصرف این است که کسی که مالی اعم از منقول را در اختیار دارد ؛ مردم باید آن مال را از آن وی بدانند تا خلاف آن محرز گردد و چون اماره کشف مجهول می کند پس علم مردم که همان اهالی محل می باشند مبین احراز تصرف است به همین خاطر در صورت مجلس احراز تصرف چهار شاهد بر متصرفات متقاضی ثبت شهادت می دهند.
موسسه حقوقی و داوری فرهنگ تفاهم آماده ارائه خدمات مشاوره حقوقی ملکی و معرفی وکیل ملکی متخصص و مجرب به شما عزیزان می باشد.
عناصر اماره تصرف
باید شخص در مال معین تصرف خود را به طور مادی یا معنوی پدید آورده و ظاهر سازد.
جز خود متصرف سایر مردم اطلاعی از سبب تصرف متصرف نداشته باشند.
در برابر اماره تصرف اماره خلاف وجود دارد زیرا هر اماره قانونی یا عرفی متکی بر غلبه است و هرگاه اماره خلافی بر اماره تصرف غلبه نمود برتری از آن اماره خلاف است مثل اینکه متصرفی( دارنده اماره تصرف) خواسته باشد پلاک موقوفه یا موات و یا غیره (اماره خلاف) را تقاضای ثبت دهد که ماده ۴۱ آ ق ث مبین و ممنوع کننده اینگونه تصرفات است
قسمی از تصرف هست که در آن متصرف در ضمن تصرف خود اقرار به انتقال ملک از دیگری به وی می نماید در این حالت چنانکه در برابر اقرار او مدعی و منازعی موجود باشد متصرف به دلیل وجود مدعی نمی تواند فقط از اماره تصرف استفاده کند اما می تواند تقاضای ثبت او را پذیرفت و مدعی ، حق اعتراض دارد.پ
موسسه حقوق و داوری فرهنگ تفاهم آماده ارائه خدمات حقوقی ملکی با استفاده از وکلای مجرب و متخصص و مشاورین حقوقی ملکی می باشد.
تصرف در حقوق
6 پاسخ
ممنون از مقاله خوبتون
خوشحالیم که مطالب براتون مفید بوده.از همراهیتون سپاسگزاریم.موسسه حقوقی فرهنگ تفاهم
درود بر شما . سپاس از مطالب خوب شما.
سلام خوشحالیم که همراه ما هستید.موسسه حقوقی فرهنگ تفاهم ۰۲۱۵۴۷۶۴
با سلام.پدرم۱۷سال مغازه که به نام مادرم بود(قولنامه)اجاره میداد با رضتیت مادرم و همچنین مغازه را تعمیر وبازسازی میکند و حتی شکایت در دادگاه بعنوان مالک مغازه از مستاجرها شکایت میکرد و دراین مدت مادرم به همه مستاجرها گفته پدرم مالک مغازه هست حال مادرم فوت شده و همسرم به جهت مهریه سهم الارث بنده را توقیف وپدر بعنوان ثالث وارد شده است و با سند عادی که مادر نوشته مالک تمام خانه پدر هست ادعای مالکیت کرد وباوتوجه به اجاره نامه ها وانشعابات مالکیت در بدوی گرفته اما تجدید نظر گفته مادر قید کرده خانه ولی مغازه را انتقال نداده است ایا پدر من که استشهادیه محل گفتند مالک پدرم هست و شهود داریم ۱۷سال هست اجاره میدهد و انشعابات به نام پدرم هست دلیل مالکیت نیست؟چرا قاضی توجه نکرده است؟چکار کنیم وقتی دیگه قطعی کرده است
سلام ابتدا باید مالکیت پدر از طریق محاکم اثبات گردد.موسسه حقوقی فرهنگ تفاهم ۰۲۱۵۴۷۶۴